آيا تا به حال پيش آمده که با فردي ناشناس ارتباط صميمانه‌اي برقرار کنيد؟ فردي که هرگز نديده‌ايدش، اما انگار از ديرباز مي‌شناسيدش. رمان «مردي در دوردست» نوشته کاترين پانکول، داستان دختر جواني به نام کي است که اتفاقات عجيبي برايش رخ مي‌دهد. کي، کتاب‌فروشي جوان، باهوش و البته زيبا است که در شهرک کوچک فرانسوي فکمپ زندگي مي‌کند. او که عاشق کتاب و ادبيات است، روزي نامه‌اي عجيب از سوي مردي ناشناس به نام جاناتان دريافت مي‌کند؛ مردي آمريکايي که درخواست پيدا کردن چند کتاب کمياب را دارد. ارتباط اين دو نفر ابتدا از طريق نامه‌هايي درباره کتاب آغاز مي‌شود، اما به تدريج رنگ و بويي عاشقانه به خود مي‌گيرد و... آيا مي‌توان به کسي که هرگز او را نديديم علاقه‌مند شد؟ رازهاي پشت پرده اين داستان عجيب چيست و پايان آن به کجا خواهد انجاميد؟ پاسخ اين سؤالات و بسياري سؤالات ديگر را در کتاب «مردي در دوردست» بيابيد؛ کتابي رازآلود با پاياني کاملاً غيرمنتظره!