درباره‌‌ی مردی از شب

گوئن هر بار چشم‌هايش را مي‌بست، او را در کابوس‌هايش مي‌ديد. اکنون چشم‌هايش باز است و او هم‌چنان آن‌جا ايستاده... گوئن پراکتور در نبرد براي نجات فرزندانش از دست شوهر سابقش، قاتل زنجيره‌اي ملوين رويال، و هم‌دستان ديوانه‌ي او پيروز شد. اما جنگ هنوز تمام نشده است؛ نه از وقتي ملوين از زندان فرار کرده، نه از وقتي گوئن پيامکي ترسناک دريافت کرده... «ديگه هيچ‌جا جات امن نيست.» گوئن تصميم مي‌گيرد به کمک سم کيد دست به شکار بزند؛ چيزي که از يکي از بيمارترين قاتلان دنيا آموخته. اما نيرويي که او با آن به مقابله پرداخته فراتر از هر چيزي است؛ يک بازي ذهني پيچيده و وحشيانه با هدف نابود کردن گوئن. و او در حالي قدم به قدم به شکارش نزديک‌تر مي‌شود که قلبش گواهي مي‌دهد يکي از آن‌ها خواهد مرد...

آخرین محصولات مشاهده شده