درباره‌‌ی مرثیه های سرزمین مادری

عشق به آمريکا و اعتقاد به برتري بي‌چون و چراي آن_ چه از لحاظ اخلاقي و چه غير از آن_ مرام خانه ما بود، چيزي که مادرم هم، با اينکه آن قدرها در آن سهيم نبود، مي‌دانست نبايد در آن چون‌وچرا کند. مادر من هم مثل پدر و مادر مري، آن‌طور که بعدها از زبان مري شنيدم، با وجود موهبت‌ها و برکت‌هاي گوناگون کشور جديدش، هرگز آن را جايگزيني مناسب براي آنچه پشت سر گذاشته بود نيافت. گمان کنم مادر هيچ‌وقت اينجا را خانه خودش حس نکرد. او فکر مي‌کرد آمريکايي‌ها مادي‌اند و نمي‌توانست بفهمد کجاي آن خريد بي‌رويه و افراطي که اسمش را کريسمس گذاشته‌اند آن‌قدر مقدس است. هميشه وقتي همه از او مي‌پرسيدند اهل کجاست و به محض به زبان آوردنِ نام کشورش مي‌ديد هيچ تصوري از گفته‌هايش ندارند و خمي هم به ابرويشان نمي‌افتد، حسابي دمغ مي‌شد. آمريکايي‌ها نه تنها از جغرافي چيزي سرشان نمي‌شد بلکه از تاريخ هم بي‌اطلاع بودند.

آخرین محصولات مشاهده شده