«دونده ي هزارتو» يک رمان علمي تخيلي ديستوپيايي بزرگسالان جوان در سال 2009 است که توسط نويسنده آمريکايي جيمز دشنر نوشته شده است و اولين کتاب منتشر شده در اين مجموعه است. اين رمان در 6 اکتبر 2009 توسط دلاکورت پرس، اثري از Random House منتشر شد و در سال 2014 توسط فاکس قرن بيستم به کارگرداني وس بال به عنوان يک فيلم سينمايي ساخته شد. توماس در يک آسانسور فلزي بيدار مي شود. او به جز نامش هيچ خاطره اي از کيستي و چگونگي رسيدن به آنجا ندارد. او به تدريج متوجه مي شود که اينجا توسط دو پسر اداره مي شود: آلبي، رئيس، و نيوت، مسئول دوم، که هر دو با اجراي قوانين ساده اما موثر نظم را حفظ مي کنند. جعبه آسانسور هر هفته يک بار از زير زمين بيرون مي آيد و غذا، ابزار، دارو و گاهي اوقات اسلحه جديد را تامين مي کند. هر ماه يک پسر جديد که چيزي جز نام کوچکش به ياد نمي آورد نيز در جعبه ظاهر مي شود. گليد توسط ديوارهاي مربعي به ارتفاع چند صد فوت که از بتون ساخته شده است احاطه شده است. ديوارها داراي روزنه هايي هستند که هر شب بسته مي شوند. در خارج از ديوارها ماز وجود دارد، هزارتويي از ديوارهاي بتني بلند پوشيده از پيچک که هر روز تغيير مي کند. ماز موجودات عجيب و مرگباري را در خود جاي داده است که به گريورز معروف هستند. تنها چيزي که از آنها معلوم است اين است که ترکيبي از فلز و گوشت هستند. گليدرز سعي مي‌کند تا زنده بمانند و همچنين با تعيين دونده‌هايي که مي‌توانند از ميان آن بگذرند و در حالي که حرکات ديوارها را دنبال مي‌کنند و سعي مي‌کنند راهي براي فرار پيدا کنند.