درباره‌‌ی ما نمی‌ترسیم (داداش رتسوها 2)

لويي و رالفي رتسو يك فكر بكر دارند: با خنزر پنزرهاي توي قطعه زميني كه در همسايگي‌اشان است مي‌توانند گيم‌نت شهر بزرگ را برپا كنند! فقط همه مي‌گويند خانه‌ي كنار زمين، خانه‌ي اشباخ است. ولي ن‌ها رتشو هستند، مثل پدرانشان، لوبزرگه. خب رتسوها هم از هيچ‌چيز نمي ترسند. درست است؟

آخرین محصولات مشاهده شده