درباره‌‌ی کلکسیونر

كلكسيونر دومين رماني است كه جان فاولز نوشت، هرچند كه قبل از مجوس منتشر شد. كتاب موفقيتي عظيم پيدا كرد و فاولز را به شهرت رساند و منتقدين از آن به‌عنوان نخستين تريلر روان‌شناسانه مدرن ستايش كردند. اين قصه‌ي عشق بيمار، قصه كارمند تنهايي كه پروانه جمع مي‌كند و يك دانشجوي هنر زيبا در مقام بلندپروازانه‌ترين شكارش، هم‌چنين در قدرت ترساندن و مسحور كردن بي‌رقيب است. چرا هر آدم خوب و هر چيز حياتي و خلاقانه بايد پيش پاي اين ثقل فراگير قرباني شود؟ من نماينده اين وضعيتم. يك شهيد. زنداني، ناتوان از قد كشيدن. تماما زير سلطه اين انزجار، اين سنگ آسياب حسادت كاليبان‌هاي اين جهان. تك‌تك‌شان از ما متنفرند، از ما متنفرند چون متفاوت‌ايم، چون شبيه آن‌ها نيستيم، چون شبيه ما نيستند. به ما جفا مي‌كنند، طردمان مي‌كنند، تبعيدمان مي‌كنند، ريشخندمان مي‌كنند، حرف كه مي‌زنيم خميازه مي‌كشند، چشم‌شان را مي‌بندند و گوش‌شان را مي‌گيرند. هر كاري مي‌كنند تا مجبور نشوند به ما توجه كنند، مجبور نشوند احترام‌مان بگذارند. وقتي بزرگي از ما مي‌ميرد دنبالش سينه‌خيز مي‌روند. بالاي موديلياني‌ها و ون‌گوگ‌هايي كه زمان كشيده شدن‌شان روي‌شان تف مي‌انداختند و قاه‌قاه بهشان مي‌خنديدند و تمسخرشان مي‌كردند، هزاران هزار پول مي‌دهند. ازشان متنفرم. از درس نخوانده‌ها و جاهل‌ها متنفرم، از فخرفروش‌ها و متظاهرها، از حسودها و منزجرها، از حقيرها و پست‌فطرت‌ها و كوته‌فكرها. از تمام آدم‌هاي معمولي بي‌خاصيت حقيري كه از حقارت و بي‌خاصيتي‌شان شرم ندارند. از كساني‌كه جي. پي. اسم‌شان را گذاشته «آدم‌هاي جديد» متنفرم، آدم‌هاي مبتذل و احمق طبقه‌اي نو با پول و ماشين‌ها و تلويزيون‌ها و تقليد كوركورانه رقت‌انگيزشان از بورژوازي. از متن كتاب.

آخرین محصولات مشاهده شده