فلسفه اخلاق عبارت است از تلاش در راستاي نيل به درکي نظام‌مند از ماهيت اخلاق و آن‌چه اخلاق از ما مي‌طلبد. به قول سقراط، "اين که بايد چگونه زيست و چرا". اين موضوع مساله کم‌اهميتي نيست، زيرا به گفته سقراط بحث بر سر آن است که چگونه بايد زندگي کرد. بنابراين شروع کار، با يک تعريف ساده و مورد اتفاق درباره چيستي اخلاق مفيد است ولي بايد در نظر داشت که در عمل ارائه چنين تعريفي ناممکن است و نظريه‌هاي رقيب متعددي وجود دارند که هريک توضيح متفاوتي از معناي "اخلاق زيستن" مطرح مي‌کنند و معمولا اين تعاريف در تناقض با يک‌ديگر قرار دارند. با اين وجود نبايد درباره فلسفه اخلاق و عرضه تعريفي از آن دست برداشت. تعريفي عام‌تر از اخلاق اين‌گونه است که "اخلاق عبارت است از تلاش براي قرار دادن رفتار خود تحت هدايت عقل، يعني کاري را انجام دهيم که مناسب‌ترين دلايل براي انجام آن وجود دارد... نگارنده در کتاب حاضر با بنا قرار دادن اين تعريف از اخلاق، مي‌کوشد تا خواننده درکي نسبتا جامع از ماهيت اخلاق داشته باشد.کتاب به صورت تحليلي و آموزشي نگاشته شده و در آن مباحثي هم‌چون نسبي‌گرايي فرهنگي، ذهني‌گرايي اخلاقي، خودگرايي روان‌شناختي و اخلاقي، قرارداد اجتماعي، اخلاق فضيلت ‌محور، و نسبت اخلاق و دين مطرح گرديده است.