درباره‌‌ی عمارت وحشیان

جنايت‌ها و خشونت‌هاي بي‌پرده‌اي که در آثار ژان پاتريک مانشت ديده مي‌شوند و لايه‌هاي پنهان اجتماع را برملا مي‌کنند، منتقدان را بر آن داشته که او را احياگر و تقويت‌کننده ژانر جنايي و نوآر بدانند.او هم‌زمان با روايت‌هاي خشونت و وحشيگري‌ها، به دل جامعه نقب مي‌زند و مخاطب را با پليدي‌ها و زشتي‌هاي آن نيز آشنا مي‌کند، تا جايي که شايد بتوان گفت خواندن آن‌ها کار هر کسي نيست. پسرک را در آغوش و سلاح اتوماتيک را در دست گرفته بود. باور نمي‌کرد که دو نفر را کشته است. اين فکر او را سرحال آورد. دخترک، خسته در سايه چند کاج ايستاد، به صخره‌اي تکيه داد و روي خاک نشست. از آن‌جا مي‌توانست تا دوردست‌ها را ببيند. نفسي تازه کرد و نگاهي به پيتر انداخت. ژولي با تکه‌اي چوب يک قلب بزرگ روي شن‌ها کشيد و داخلش نوشت: ژولي، همان سگ هار، اين‌جا بود.

آخرین محصولات مشاهده شده