از مزرعهاي در روستا تا ميداني در شهر.
از روستايي داغ و خشك در صحرا، تا خانهاي كوهستاني كه عقابها بر بالاي آن پرواز ميكنند.
ديدار با يك خانوادهي سبز كه دنيايشان سرشار از عشق است. پدر را ميبوسند، با مادربزرگ آواز ميخوانند. به همسايهها كمك ميكنند و با دوستانشان بازي ميكنند. عشق قديمي و عشق جديد همهچيز در بينشان وجود دارد. اين داستان گرم و جذاب ستايشي است از عشقهاي مختلف براي ساختن دنيايي روشنتر.