درباره‌‌ی عبور از آس و پاسی (سواد مالی برای جوانان)

دوستم، حين نوشيدن قهوه مان شروع به ناليدن درمورد شغلش به عنوان کارمند در يک شرکت بزرگ کرد - شغلي که با تمام وجود از آن متنفر بود ولي حقوق ثابت و بيمه داشت .پرسيدم خب چرا استعفا نمي دهي؟ تو جواني و ميتواني براي رسيدن به هدف هايت خيلي کارها بکني؟» او ناگهان منفجر شد نميدانم فکر کردن به پول واقعاً عصبي ام ميکند. اصلاً دلم نميخواهد درگير مسائل مالي شوم، و بدبختانه هميشه آخر ماه لنگ دو سکه پول سياه هستم!» لحن وحشتزده اش مرا شوکه کرد. اگر يک حرف هاي جوان زبر و زرنگ مثل او که از خانواده ي مرفه اي بود نميتوانست بدون وحشت مسائل نسبتاً ساده ي مالي خود را مديريت کند. ديگر افراد همسن و سال ما اوضاعشان چطور بود؟

آخرین محصولات مشاهده شده