درباره‌‌ی طبل حلبی

براي درك درست و ارزش‌گزاري گونترگراس، نخست بايد شاهكارش طبل حلبي را خواند؛ بدون خواندن اين اثر هر نوع اظهار نظر قطعي پيش‌داوري صرف است. گرايش گونترگراس به نويسندگاني چون رابله و سروانتس و شيوه نوشتن داستاني آن‌ها و به كار گرفتن اسطوره و افسانه و فابل و انتخاب آدم‌هاي گوژپشت و گورزاد و غمبادي و سگ و موش و گربه همه از اين رهگذر است. آدم‌هاي گراس اغلب مجنون و معيوب و عليل‌اند، اغلب دلقك‌اند، اما از نيرويي عجيب و شيطاني برخوردارند، از نيروي قهرمان‌سازي... طبل حلبي اثري است فلج‌كننده، خواننده را در چنگال خود مي‌گيرد، و آن‌گاه با سر در گنداب زندگي دهشتزا رهايش مي‌كند. شخصيت اصلي اين رمان پسري است که تصميم ميگيرد از سن سه سالگي بزرگ‌تر نشود. بنابراين در همان قد و قواره کودکي باقي ميماند. اما از نظر فکري رشد ميکند. افراد دور و بر اين پسر او را کودک مي‌انگارند. در حالي که او همه چيز را مي بيند و درک مي‌کند و هر جا که بتواند از توانايي‌هاي خاص خودش براي تفريح يا تغيير شرايط استفاده ميکند. اين كتاب برنده جايزه ادبي نوبل سال 1999 مي‌باشد.

آخرین محصولات مشاهده شده