دربارهی صخره برایتون
سه ساعت از ورود هيل به برايتون ميگذشت و او از همان اول ميدانست كه كيخواهند او را بكشند. هر كه او را با آن انگشتان جوهري، ناخنهاي جويده شده و رفتار عصبي ميديد، فورا ميفهميد كه ميان او و آن صبح آفتابي تابستان، نسيم خنكي كه در روز عيد ويتسان از دريا ميوزيد، و ازدحام مردم كمترين تناسبي وجود ندارد. توده مردم هر پنج دقيقه يكبار با قطار از ويكتوريا ميرسيدند و در ترامواهاي كوچك محلي سر پا و تنگ يكديگر ميشدند...
محصولات مرتبط
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %