دربارهی شیشه شکسته (نمایشنامه)
سيلويا : اوه دکتر!
هيمان : به خودم اجازه دادم که بيام تو؛ اميدوارم نترسونده باشمت...
سيلويا : اوه نه! خوشحالم که اومديد. بشينيد. سواري ميکرديد؟
هيمان : بله. تمام مسير رو تا ساحل برايتون. سواري طولانيِ خوبي بود. انتظار داشتم تا الان ديگه در حال طناب زدن ببينمت. (سيلويا ميخندد. خجالت کشيده.) فکر کنم تو فقط ميخواي از ظرف شستن خلاص شي.
سيلويا : (خندهي طولاني.) اوه بس کنيد. شما اسبسواري رو خيلي دوست داريد. اينطور نيست؟
هيمان : خب، روي اسب، هيچ تلفني وجود نداره. (سيلويا ميخندد.) parkway Ocean، اين وقت صبح عين جنگلهاي آلمانه. اسبسواري کردن زير برگهاي به هم رسيدهي افرا، مثل شعره.
سيلويا : فوقالعاده است. من هيچوقت چنين کارهايي نکردم.
هيمان : خب، بيا بريم. ميبرمت بيرون و يه چيزهايي يادت ميدم. تا حالا تمرين کردي؟
سيلويا : نميتونم انجامش بدم.
هيمان : (انگشتش را بالا ميگيرد و تکان ميدهد.) بايد انجامش بدي سيلويا. ممکنه براي هميشه زمينگير شي. بيا يه نگاهي به اوضاع بندازيم.
روي تخت مينشيند. ملحفه و لباسخواب را از روي پاي سيلويا برميدارد. هيمان انگشتهاي پاي سيلويا را لمس ميکند.
كد كالا | 296546 |
زبان | فارسی |
نویسنده | آرتور میلر |
مترجم | محمدرضا طیبی |
سال چاپ | 1402 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 128 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21.5 * 0.8 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 118 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.