درباره‌‌ی شهبانوی جادو (بلگاریاد 2)

در افسانه‌ها نوشته‌اند ايزد پليد، توراک، به قدرت گوي آلدور، چشم طمع داشت تا آنکه سرانجام در نبردي سرنوشت‌ساز شکست خورد.اما پيشگويي‌ها خبر از روزگاري مي‌دهند که بيدار مي‌شود و بار ديگر تلاش مي‌کند تا بر جهان سلطه پيدا کند. حالا يکي از کاهنان توراک گوي را دزديده و چيزي نمانده تا آن روزگار شوم فرابرسد.استاد جادوگر، بلگارات، و دخترش، پولگاراي ساحره، مي‌خواهند پيش از وقوع فاجعه گوي را پس بگيرند.همراه اين دو نفر پسرکي است به نام گاريون که تا همين چند ماه پيش پسرک مزرعه‌دار بي‌غل‌وغش و ساده‌اي به حساب مي‌آمد، اما حالا انگار در کانون اين کشمکش قرار دارد.گاريون هرگز به جادو اعتقاد نداشت و دلش هم نمي‌خواست سر و کارش به جادو بيفتد.اما هر قدر که از خانه‌اش بيشتر فاصله گرفت، قدرت جادو در او بيشتر شد و ناخواسته دست به جادو زد.

آخرین محصولات مشاهده شده