درباره‌‌ی 6 برادر تنبل (قصه‌های شیرین)

يكي بود يكي نبود، در روزگار قديم شخصي بود از خانواده‌ي بزرگي كه روزهاي آخر عمر خود را مي‌گذراند و آفتاب عمر او بر لب بام رسيده بود. يك شب پس از خوردن شام، تمام پسرهايش را در اتاق ناهارخوري قصر دور خود جمع كرد و به آن‌ها گفت ...

آخرین محصولات مشاهده شده