دربارهی سیاه سفید
هابوي سيزده ساله به خاطر داشتن چشمهاي روشن، موهاي زرد و پوست سفيد، هميشه با ديگران فرق داشته. پوست او نه مثل افراد خانوادهاش قهوهاي است، نه مثل سفيدپوستهايي است كه براي فتح كوه كليمانجارو به آنجا ميآيند؛ بلكه از آن پوستهايي است كه زير آفتاب خيلي سريع ميسوزد و او را مجبور ميكند تا هميشه در دل سايهها مخفي شود. از آن پوستهايي كه باعث ميشود بچههاي مدرسه او را پسر شبحي صدا كنند.
اما آصو، خواهر عزيز او پسر طلايي صدايش ميكند. او تنها عضو خانواده است كه هابو را دوست دارد. دو برادر بزرگتر هابو او را دست مياندازند، مادرش به سختي ميتواند به او نگاه كند و پدرش كه نتوانسته او را بپذيرد، سالها پيش خانواده را به حال خودش رها كرده است. هابو و خانوادهاش بعد از ناكامي در ادرهي مزرعهشان مجبور ميشوند دهكدهي كوچكشان را ترك كنند و به موانزا، كه شهري بندري است، پناه ببرند. آنجا هابو ميفهمد كه اسم ديگري هم دارد: زال. اما در مونزا زالها را ميكشند. آنها معتقدند اعضاي بدن زالها خوششانسي ميآورد، طولي نميكشد كه مردي ترسناك، هابو را تعقيب ميكند. هابو بايد براي نجات جانش فرار كند. او نميداند كه آيا هرگز به جايي امن خواهد رسيد يا نه...
سياه سفيد روايتي تاثيرگذار و بهياد ماندني از اميد و تلاش براي زنده ماندن است.
كد كالا | 248284 |
زبان | فارسی |
نویسنده | تارا سالیوان |
مترجم | سینا یوسفی |
سال چاپ | 1399 |
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 360 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14 * 19 * 2 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 296 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.