درباره‌‌ی سخن گفتن درباره خدایی متشخص (رساله‌ای درباره الهیات فلسفی)

عشق خدا را نمي‌توان به ‌دست آورد: نه به اين دليل كه بهاي اين عشق گزاف است يا جدوجهد ما سخيف، بلكه براي اينكه عشق است و تعريف عشق به ما مي‌گويد نمي‌توانيم عشق را به ‌دست بياوريم يا با تلاشمان آن را از خود برانيم. ما نمي‌توانيم خيلي راحت درباره عشق طوري صحبت كنيم كه انگار پاداش است و به‌خاطر شايستگي‌هايمان به ما اعطا مي‌شود يا به‌خاطر بي‌لياقتي‌مان از ما دريغ مي‌شود. هرگونه ضرورت اخلاقي از ضرورت درد و رنج سرچشمه مي‌گيرد؛ بنابراين، پوپر پيشنهاد مي‌كند كه دستورالعمل «ب» جايگزين «الف» شود؛ «الف»: هدف اين است كه افراد بيشتري خوش باشند يا، خلاصه بگويم، كاري كنيد تا «خوشي را به بيشترين حد برسانيد». «ب»: هدف اين است كه افراد كمتري رنج بكشند يا، خلاصه بگويم، كاري كنيد تا «رنج را به كمترين حد برسانيد». باور دارم اين دستورالعمل ساده مي‌تواند به يكي از بنيادي‌ترين اصول اخلاقي تبديل شود (هرچند بايد اذعان كنم كه تنها اصل نيست) ... ضرورت ترويج خوشي در هر شرايطي بايد به‌مراتب كم‌تر از الزام ياري ‌رساندن به مصيبت‌زدگان و تلاش براي جلوگيري از شيوع رنج باشد.

آخرین محصولات مشاهده شده