درباره‌‌ی ساعت شنی

چرخش نرمي زير پوستم بي‌اختيار دستم را به سمتش كشيد. نمي‌توانستم جسم ملموسي را حس كنم، اما مي‌توانستم حركتش را بفهمم. انگشتم را نرم رويش كشيدم كه آرام گرفت. لبخند روي لبم نشست. انگار اين كوچولوي شيطان خيلي خوب محبت‌هاي ناچيز و ناياب مادرش را درك مي‌كرد.

آخرین محصولات مشاهده شده