درباره‌‌ی سارتر در ایران (بررسی نقش تاثیرگذار ژان پل سارتر در اندیشه روشنفکران ایران و شکل‌‌‌‌‌گیری کافه‌های روشنفکری در دهه‌های 40 و50)

آشنايي با ژان پل سارتر را مرهون آثار علي شريعتي‌ام... . كتاب‌هاي شريعتي را كه باز مي‌گشودم پر بود از نام سارتر و نظرات وي كه طي چند دهه در جهان و ايران نامي افسانه‌‌اي پيدا كرده بود. تو گويي مجموعه آثار شريعتي كمابيش بوي «سارترزدگي» مي‌داد. اين هواي «سارترزدگي» را در آثار روشنفكران ديگري نيز مي‌شد ديد؛ جلال آل احمد از جمله آن‌هاست. نه او، كه كثيري از هم‌نسلان او در آن دوران تاريخي، بخشي از جواني خود را به پاي انديشه‌هاي سارتر ريختند. انديشه‌هايي كه در عرصه‌هاي متنوع راه گشود؛ عرصه‌هايي چون هنرهاي نمايشي و ادبيات داستاني، كافه‌هاي به اصطلاح روشنفكري و جريانات فزاينده سياسي. وقتي سارتر از دنيا رفت ديگر آن آوازه افسانه‌اي گذشته را نداشت. بي‌اندازه كم‌رنگ شده بود. ديگر كمتر نام از او در محافل روشنفكري بر سر زبان‌ها مي‌گشت. آن جذبه فلسفي كه روزگاري ناوگان سنگين روشنفكري را به دنبال خود مي‌كشيد، به سرعت رو به افول مي‌رفت و حيات فرجامين خود را طي مي‌كرد. اما آن آوازه افسانه‌اي چه بود و كجا رفت؟ چگونه نفوذ افكارش در ايران بسيار دامنه يافت و چگونه به يكباره تا حد زيادي محو شد و به خاك نشست؟!

آخرین محصولات مشاهده شده