روث ور، ملکه جنايي‌نويس، با داستاني سرشار از هيجان و آدرنالين درباره زني بازگشته است که بايد در رقابتي با زمان، با پيدا کردن قاتل شوهرش، نام خودش را از لکه ننگ پاک کند. جسينتا (جک) کراس و همسرش، گيب، بهترين متخصصان نفوذ به شبکه‌هاي امنيتي‌اند. شرکت‌هاي مختلف آن‌ها را استخدام مي‌کنند تا نقاط قوت و ضعف شبکه‌هايشان را پيدا کنند. جک مسئول ورود فيزيکي به ساختمان‌هاست و گيب بخش ديجيتالي کار را پوشش مي‌دهد. آن‌ها خارج از حرفه‌شان نيز گروهي معرکه‌اند. اما بعد از اينکه يکي از مامورت‌هاي عادي‌شان به طرز عجيبي خوب پيش نمي‌رود، جک به خانه برمي‌گردد و با جسد بي‌جان همسرش مواجه مي‌شود. آنچه بيش از هر چيزي او را به وحشت مي‌اندازد اين موضوع است که پليس دارد به تنها مظنون ماجرا نزديک مي‌شود: خود جک. جک، که ديگر به يک فراري تبديل شده‌است و راه‌هاي نجاتش هم به سرعت به بن‌بست رسيده‌اند، حالا بايد تصميم بگيرد از ميان خانواده، دوستان قديمي و حتي دشمنان قديمي به چه کسي مي‌تواند اعتماد کند. او همين‌طور که به حقيقت نزديک‌تر مي‌شود، از خودش مي‌پرسد که آيا چيزهاي بيشتري هم در خطرند يا نه. يک داستان رازآلود ديگر که قلبتان را به تپش مي‌اندازد و نمي‌توانيد زمين بگذاريدش.