زماني که يک رابطه‌ي عاطفي به پايان مي‌رسد، انسان چنان با خود گلاويز مي‌شود و احساسات متناقضي را تجربه مي‌کند که گويي بزرگ‌ترين دشمن خودش است. راهکارها و پيشنهادات کاربردي ام. سوسا در کتاب رها کردن آسان نيست به شما کمک مي‌کند تا احساساتِ پس از جدايي را در آغوش بکشيد و از خود مراقبت و حمايت کنيد. تجربه‌ي عاشقانه، تجربه‌اي بس گنگ و مبهم است. گرچه در باب آن بسيار و به‌تفصيل نوشته‌اند اما شکي نيست که عشق ماهيتي معماگون دارد. به شکلي که شايد حتي نتوان تعريفي دقيق از آن ارائه داد؛ تعريفي که همه‌ي اشکال عشق را در بر بگيرد. اساسا نگاه ذات‌انگار درباره‌ي عشق خشونت‌آميز است. چرا که زماني که تلاش مي‌کنيم ذاتي براي عشق تعريف کنيم، هميشه شکلي از عشق هست که بيرون از تعريف ما باقي مي‌ماند. و اين شيوه‌ي نگريستن به مفهومي همچون عشق بسيار غيرهمدلانه است. تنها شايد بتوان يک چيز در تعريف عشق گفت و آن اين که دوست داشتني از جنس عميق است؛ دوست داشتني بسيار عميق که يک سروگردن از هر چيز عادي اين زندگي بالاتر است! مسأله‌ي مهمي که ام. سوسا در کتاب رها کردن آسان نيست به ما مي‌گويد اين است که پس از فقدان، بايد مراقبت از خود را در اولويت قرار دهيم. او در اين کتاب خواندني و کاربردي پيشنهاداتي براي شما ارائه کرده که اگر آن‌ها را به کار ببنديد، مي‌توانيد از اين مرحله‌ي زندگي‌تان راحت‌تر گذر کنيد. کتاب رها کردن آسان نيست به ما نشان مي‌دهد که پس از آن که لذت عاشقي را چشيديم و رابطه‌به پايان رسيد، چگونه دردهايش را به جان بخريم و رفتاري بالغانه از خود نشان دهيم. به‌عبارتي،‌به‌جاي اين‌که از يک مسأله فاجعه بسازيم و در جايگاه قرباني قرار بگيريم، ياد خواهيم گرفت که زندگي در پس فقدان‌هاي گوناگون به مسير خود ادامه مي‌دهد و از دست دادن يک نفر تجربه‌اي دشوار اما تاب‌آوردني است.