درباره‌‌ی رستم و اسفندیار (قصه‌های شاهنامه 7) کتاب پازل

يكي بود يكي نبود زير گنبد كبود جز خداي مهربون سايه‌ي كسي نبود اون زموناي قديم توي سرزمين ما پادشاهي بود بزرگ اما بدجنس و بلا پسري داشت ادشاه اسم اون اسفنديار شهرتش پيچيده بود توي هر شهر و ديار ...

آخرین محصولات مشاهده شده