دولت رفاه ابداع نيروي سياسي‌اي ‌است که نه چپ بود و نه راست، بلکه نيرويي بود محافظه‌کار که هم سوداي تشکيل کشور آلمان را داشت و هم برنامه ي تضعيف نيروهاي سياسي چپ را در اين کشور. با اينهمه پنجاه سال پس از آن تلاش اوّليه، پرچم دفاع از دولت رفاه به دست همان نيروهايي افتاد که قرار بود محافظه‌کاران حذف‌شان کنند. آيا با استناد به اين سيّاليّت بايد نتيجه گرفت که دولت رفاه دالّ تهياي است در انتظار تعيين تکليف توسط نيروهايي سياسي که با تملّکش، به آن هويّت مي‌بخشند؟ کتاب حاضر با کنار هم قراردادن ديدگاه‌هاي نظريه‌پردازان متعلّق به افق‌هاي سياسي مختلف، نشان مي‌دهد که ما امروز نه با "دولت رفاه" همچون مقوله‌اي يکّه بلکه با "دولت‌هاي رفاه" متعدّد روبرو هستيم و با نيروهايي سياسي به همان اندازه متعدّد، هر يک در تلاش براي تبيين سياستي که نيروي مردمي کافي را براي پشتيباني از نوع مشخصي از دولت رفاه بسيج کند. سياستي که چنانچه بخواهد از استحکام کافي برخوردار باشد نمي‌تواند تنها بر زنجيره ي هم‌ارزي مقطعي ميان تعدادي نيروي سياسي با اهداف و چشم‌اندازهاي متفاوت متّکي باشد.