درباره‌‌ی دنیای واگیردار (خل بازی‌های چلی 5)

چلي مي‌دانست امروز يكي از آن روزهايي است كه از خواب بيدار مي‌شود و يك دانه ذرت شيرين را در گوشش پيدا مي‌كند... و اين تازه آغاز ماجراست. در يك چشم به هم زدن مچ دستش آسيب مي‌بيند، تمام طول روز از دوچرخه‌سواري منع مي‌شود و بهترين دوستش مايكي او را به خاطر بزرگ‌ترين مشنگ دنيا رها مي‌كند. آيا بدشانسي واگير دارد؟ ظاهرا كه اين‌طوراست...

آخرین محصولات مشاهده شده