درباره‌‌ی درآمدی به خوانش سمینارهای لکان (برگردان ها و گزارش ها)

لکان، جانکاو بود که به هر حال موضوع مورد علاقه‌ام نيست؛ لااقل نه به اندازه گيتارهاي ساخت آنوآژمان - اندوستره؛ و شايد هم فيلسوف که اين موضوع هم برايم جالب نيست؛ مسئله اما اين است که اين مرد خود را چون يک آواي ناب که در طول تاريخ موسيقي آرزوي شنيدنش را از ميان کشتي‌شکستگاني به قدمت ترانه داريم، ادا کرده است ... از ميان تمامي قابليت‌هايش آن‌چه که برجسته‌تر مي‌نمود،‌ حضورش بود نه فکري مجرد که معمولا مي‌توان آن را در ميانمايگان دانشگاهي فراوان يافت ... توان گفتن واژه‌ها از پس نفس‌هايي که مي‌توانستي فراز و فرودهايش را بشنوي ... جريان تپنده از نگاه يک مغ - شمن و در عين حال جادوگري نيرنگباز که بازي طربناک جهان روزمره همساني که براي تعالي يافتن از آن به هزار دلقکي متوسل مي‌شوند را افشاء مي‌کرد ... نگاهي برآمده از تاريکي رسوخ‌ناپذير ... همان که مي‌توان برگرداگردش صدبار نت‌ها را ساخت و پرداخت و اگر يکبار به درون حفره بنگري ديگر کارت تمام است ... اين مرد از آن حفره مي‌گفت. (سيلوي وارتان)

آخرین محصولات مشاهده شده