اگر فروشگاهي وجود داشت که رويا مي‌فروخت چه مي‌شد؟ شما چه رويايي مي‌خريديد؟ وقتي از خواب بيدار مي‌شديد اين رويا شما را به چه کسي تبديل مي‌کرد؟ در شهر اسرار‌آميزي در ناخودآگاه ما فروشگاه بزرگي وجود دارد که رويا مي‌فروشد. شب و روز بازديد‌کنندگانش - که هم انسان‌ها هستند و هم حيوانات - لخ‌لخ‌کنان داخل مي‌شوند تا جديدترين رويا‌ها را بخرند و ماجراجويي کنند. هر طبقه اين فروشگاه به نوع خاصي از رويا اختصاص دارد. خاطرات کودکي، رويا‌هايي درباره غذا، اسکي روي يخ و شهرت برخي از اين رويا‌ها هستند. کار در فروشگاه دالرگات براي پني، که به تازگي در آن استخدام شده، يک فرصت تکرار نشدني است. پني با گروهي از شخصيت‌هاي فراموش نشدني آشنا مي‌شود؛ دالرگات، صاحب خوشتيپ و باهوش فروشگاه، بيبي نپ راکباي، طراح رويا‌هاي مشهور، ماکسيم کابوس‌ساز و مشتري‌هاي متعددي که روياي بهبودي، رشد و شکوفايي دارند.