در عمارتي قديمي در کنثيسار-که سابقا دهکده ي ماهيگيري بوده و اکنون به محلي پررفت وآمد و مدرن در نزديکي استانبول تبديل شده- بيوه‌اي سال‌خورده به نام فاطما، انتظار بازديد سالانه‌ي نوه هايش را مي‌کشد: فاروک، تاريخ نگاري فاسد و شکست خورده؛ خواهر حساس و چپ‌گراي او به نام نيلگون و نوه‌ي کوچکتر، متين که علاقه‌مند به زندگي مدرن است و روياي زندگي در آمريکا را در سر مي‌پروراند. فاطما براي چندين دهه در اين روستا زندگي کرده است: از زماني که همسرش، دکتري جوان و آرمان‌گرا، براي کمک به ماهيگيران فقير به اين روستا آمد. حالا او مدت‌هاست که مريض است و خدمتکار باوفايش رجب، يک کوتوله و فرزند نامشروع دکتر، از او مراقبت مي‌کند. فاطما و رجب خاطرات مشترک خوب و بد فراواني را به ياد دارند. اما پسرعموي رجب، پسري که از مدرسه اخراج شده و تمايلات افراطي ميهن پرستانه دارد، اين خانواده را وارد جريانات و آشوب‌هاي فزاينده‌ي سياسي کشور مي‌کند. رمان خانه‌ي خاموش، رماني مسحورکننده است که کشمکش بلند مدت ترکيه در مواجهه با مدرنيته را به زيبايي به تصوير کشيده است.