درباره‌‌ی جادوگران ابدی

«چيزي به اسم جادوگر وجود ندارد، اما وجود خواهد داشت.» در اواخر دهه‌ي 1800 خواهران ايستوود: جيمز جونيپر،اگنس آمارنت و بئاتريس بلادونا با استفاده از سحر و جادوگري براي تغيير مسير تاريخ قدم در راهي دشوار مي‌گذارند. در اين راه تحت تعقيب ارواح، بيماري و نيروهايي قرار مي‌گيرند که حق راي يک جادوگر و حتي زنده ماندنش را تاب نمي‌آورند. آن‌ها براي احياي جادو و قدرت زنانگي، بايد در کهن‌ترين افسون‌ها غرق شوند، متحدين تازه‌اي جذب کرده و پيوند بين خودشان را التيام دهند تا از اين کارزار جان سالم به در برند. اين رمان در ستايش پشتکار تسليم‌ناپذير زنان و اداي احترام به قدرت عظيم آن‌هاست و جادو نه فقط در اداکردن طلسم‌ها و ساختن معجون‌ها بلکه در ايجاد پيوند دوباره‌ي خانواده‌ها و تماشاي ازخودگذشتگي‌ها در راستاي رسيدن به هدفي ارزشمند است که خواننده را مسحور خود مي‌سازد: روزي، روزگاري، سه جادوگر بودند...

آخرین محصولات مشاهده شده