درباره‌‌ی تمایز (نقد اجتماعی قضاوت‌های ذوقی)

مي‌توانيم از اقتصاد کالاهاي فرهنگي سخن بگوييم، اما اين اقتصاد منطق خاص خود را دارد. جامعه‌شناسي در تکاپوي تعيين شرايط ظهور و پيدايش مصرف‌کنندگان کالاهاي فرهنگي و سليقه آن‌ها، و در عين‌ حال در تکاپوي توصيف روش‌هاي مختلف تصاحب و کاربست آن دسته از کالاهاي فرهنگي است که در برهه خاصي جزو آثار هنري به ‌شمار مي‌آيند؛ و نيز در پي توصيف شرايط اجتماعي شکل‌گيري شيوه‌هايي از تصاحب و کاربست اين کالاهاست که مشروع پنداشته مي‌شوند. ولي ما نمي‌توانيم کردوکارهاي فرهنگي را به ‌طور کامل درک کنيم مگر اين‌که «فرهنگ» را به معناي محدود و هنجارمند کاربردهاي متداول، به مفهوم انسان‌شناختي «فرهنگ» پيوند زنيم، و سليقه استادانه‌اي را که فقط چيزهاي ناب و متعال را مي‌پسندد، با علاقه بنياني به طعم غذاها به يک چشم بنگريم. با اين‌که ايدئولوژيِ کاريزما علاقه به فرهنگ مشروع را نوعي موهبت طبيعي قلمداد مي‌کند، مشاهده علمي نشان مي‌دهد که نيازهاي فرهنگي محصول تعليم و تربيتند: پيمايش‌ها ثابت کرده‌اند که همه فعاليت‌هاي فرهنگي (بازديد از موزه‌ها، رفتن به کنسرت‌ها، مطالعه و از اين قبيل) و ترجيحات و سليقه‌ها در ادبيات و نقاشي يا موسيقي، نخست پيوند تنگاتنگي با سطح تحصيل و درجه دوم با خاستگاه اجتماعي دارد.

آخرین محصولات مشاهده شده