خانم دکتر تابان رودکي، باستان‌شناس معروف و موفق، از طرف دوست قديمي خود، شادي، به يزد دعوت مي‌شود تا درمورد مرگ مشکوک پسرخاله‌ي جوان او تحقيق کند، چون شادي باور ندارد که مرگ کاوه از سوء‌مصرف مواد باشد. تابان با پذيرفتن خواهش دوستش، وارد مارپيچي از اسرار پنهاني و رازهاي سربه‌مهر مخوف مي‌شود که همگي در وقايع تاريخي و باستاني اين منطقه ريشه دارند. به‌رغم هوش و دانش باستان‌شناسي و معماري تابان، کشف اين اسرار کار راحتي نيست و او را دچار مخاطراتي مي‌کند؛ به‌خصوص که بايد با عشق قديمي خود نيز که اينک زندگي ديگري دارد، روبه‌رو شود. آيا تابان مي‌تواند لايه‌هاي خاک فراموشي و دروغ و عشق را کنار بزند و خودش و ديگران را با حقيقت محض و هولناک روبرو کند؟