درباره‌‌ی بی‌قراری

طبيعتا وقتي مي‌گفتم شرق همه چيز در ملكناز تجلي مي‌يافت؛‌لاله‌ش، خلفاي با شكوه بغداد، قصرهاي طلايي، پيامبران صحرا كه دنيا را تكان دادند، شال‌هاي لاهوري، ابريشم، زمرد، شمشيرهاي ياقوت نشان، سندباد كه در شكم ماهي بود، فردوسي، حافظ، سعدي، امرء‌القيس؛ خيلي پيچيده‌تر از داستان‌هاي «هزار و يك شب» با ذهنم بازي مي‌كردند، و همه اين‌ها از خيال دختري ظريف زاييده مي‌شد كه حتي چهره‌اش را نديده بودم...

آخرین محصولات مشاهده شده