دربارهی به پیانیست شلیک کن (آن پایین)
با دقت به تاريکي نگاه کرد تا نشاني از آن تابلوي روشن بيابد. با خودش گفت: «بايد خودت را برساني به ادي، پيش از اينکه دستشان به تو برسد. کاش هوا اينقدر سرد و تاريک نبود، امشب شبي نيست که آدم پياده بگردد بهخصوص وقتي داري از بيوکي پر سرعت فرار ميکني که سرنشينهاش دو تا حرفهاياند.» به پايين خيابان نگاه کرد. کلبه هريت آنجا، انتهاي خيابان بود. در را باز کرد و وارد شد. دنبال پيانو بود. صداي موسيقي را ميشنيد، اما خود ساز را نميديد. تلوتلوخوران از کنار ميزها گذشت، در مسير موسيقي پيانو جلو رفت. رفت پشت سر نوازنده و گفت: «سلام، ادي.» نوازنده جوابي نداد، حتي شانهاش را تکان نداد، مرد حالا با صدايي بلندتر گفت: «ادي. ادي، منم.» موسيقي ادامه پيدا کرد، بي آنکه آهنگش تغيير کند. آهنگي آرام و ملايم بود، مرد که شانه نوازنده را تکان ميداد، گفت: «منم. منم ترلي.» نوازند به نواختن موسيقي اش ادامه داد. «بايد کمکم کني، ادي. تو بد هچلي افتادهام.» در جلوي کافه باز شد. دو مرد وارد شدند.
كد كالا | 296004 |
زبان | فارسی |
نویسنده | دیوید گودیس |
مترجم | محمود گودرزی |
سال چاپ | 1402 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 262 |
قطع | پالتویی |
ابعاد | 11 * 18 * 1.9 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 179 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.