درباره‌‌ی به من نگو مامان

يك روز صبح اتو سنجاب كوچولو جلوي در خانه‌اش يك گلوله‌ي سبز خاردار پيدا مي‌كند. توي آن يك موجود نرم و كركي است كه مرتب مي‌گويد: «بيب» و صدا مي‌زند:«مامان!مامان!». اتو نمي‌خواد مامان او بشود! ولي پشمالو يواش يواش وارد زندگي راحت اتو مي‌شود و روزگار آرام او را حسابي برهم مي‌زند...

آخرین محصولات مشاهده شده