درباره‌‌ی برخیز ای موسی

داستان در زمان کودکي مکازلين ادموندز رخ مي‌دهد. فاکنر او را در اين داستان به اختصار ((پسرک)) مي‌نامد. در حدود سال 1859 کاس ادموندز به همراه دايي‌هايش آمودئوس مکازلين(عمو بادي) و تئوفيلوس مکازلين(عمو باک) در مزرعه پدري زندگي ميکنند که اتفاقي تکراري اما ناخوش‌آيند باز هم آنان را از زندگي عادي روزمره خارج مي‌کند. بردهي آنها تاميزترل بار ديگر به خاطر علاقه اش به تني - کنيز سياهپوست آقاي هوبرت بوچام که همراه خواهرش ميس سوفونسوبيا در همسايگي مزرعه آنها زندگي مي‌کند- به مزرعه آقاي هوبرت گريخته‌است. بدين ترتيب عمو باک و پسرک به منظور بازگرداندن تاميزترل آماده رفتن به مزرعه همسايه مي‌شوند. از طرفي گويا سوفونسوبيا هم عاشق عمو باک است اما عموباک تا کنون اظهار نظر متقابلي دراين زمينه نکرده‌است. پس از ناکامي در دستگير کردن تاميزترل، عموباک و پسرک مجبور به سپري کردن شب در مزرعه هوبرت ميشوند. شب هنگام، زماني که از وقت خواب گذشته‌است عموباک و پسرک با خيال اينکه وارد اطاق خواب خود ميشوند اشتباهاً پا به اطاق خواب سوفونسوبيا ميگذارند! آقاي بوچام سعي مي‌کند از اين پيشامد به گونه‌اي استفاده کند که عموباک مجبور به ازدواج با سوفونسوبيا شود. عمو باک نميپذيرد و سرانجام سرنوشت قضاياي موجود اعم از آنچه مربوط به تاميزترل و تني و آنچه مربوط به عموباک و سوفونسوبيا مي‌شود در گرو برد و باخت در يک بازي پوکر قرار ميگيرد. بدين ترتيب اگر عموباک در بازي با آقاي هوبرت بازنده شود ميبايست بالاجبار سوفونسوبيا را به همسري بپذيرد و ضمناً تني را از آقاي هوبرت خريداري نمايد تا از فرارهاي مکرر تاميزترل جلوگيري شود. از طرف ديگر اگر عمو باک در بازي پوکر سربلند شود تني را مجاني به خانه خود ميبرد. عمو باک بازي را مي‌بازد اما آقاي هوبرت را مجبور ميکند که بازي را با عمو بادي - که اکنون به مزرعه همسايه آمده است- تکرار کند. عمو بادي در بازي پوکر برنده مي‌شود و تني مجاناً به مزرعه مکازلين‌ها مي‌آيد.عموباک متعاقباً با سوفونسوبيا ازدواج مي‌کند و فرزندشان اسحاق مکازلين - که محوري‌ترين شخصيت کتاب حاضر است- به دنيا مي‌آيد.

آخرین محصولات مشاهده شده