درباره‌‌ی باران جیغ بر جاده (وبلاگ خون‌آشام 2)

ماركوس در شب جشن‌تولد سيزده‌سالگي‌اش راز وحشتناكي را از زبان مامان و بابايش مي‌شنود. آن‌ها نيمه‌خون‌آشام هستند و قرار است ماركوس هم به‌زودي به يك موجود نيمه‌خون‌آشام تبديل شود. عجب كابوسي! اين راز چه ماجراها كه با خودش همراه نمي‌آورد. اما ماركوس همه چيز را فقط‌وفقط مي‌تواند با وبلاگش در ميان بگذارد.

آخرین محصولات مشاهده شده