دربارهی انجمن یوزهای شریف
پايم خواب رفته بود و زقزق ميكرد. لحاف را كنار زدم.
نشسته عقب رفتم و كمرم را به ديوار تكيه دادم.
آخر چرا بايد كشته شدن يك حيوان آنقدر مهم باشد، كه آن مرتيكهي قلدر هم بزند توي گوش يكي هم اين همه من را تهديد كند؟
خوب حتما حيوان خاصي بود كه ميگفت بابت تولهاش پول خوبي ميدهند.
يعني همچنين حيواني اين اطراف هست؟ خيلي نامرد بودند. زورشان به بچه رسيده بود. اولش دلم براي مردي كه سيلي خورد سوخت اما وقتي توي راه آن همه تهديد كرد و آن دروغها را به ننهآقا گفت، بيشتر از رئيس كارگاه ازش بدم ميآمد. اصلا حقش بود.
كد كالا | 242388 |
زبان | فارسی |
نویسنده | حمید اباذری |
سال چاپ | 1397 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 112 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 13.5 * 19.2 * 1 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 116 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.