مديري توانمند که سال‌ها دچار حمله وحشت مي شد. پزشکي که خود را پيامبر عالم کرده بود سه خواهر زيبا که از شدت پاکيزگي و وسواس خانه خود را زباله‌دان کرده بودند خانم جواني که از زماني که خود را شناخته بود از همه مردان دوروبرش و بيش از همه پدرش کتک خورده بود. دختر يک قاضي که فاحشه شده بود دختر جوان کارمندي که گمان مي کرد همه ترانه‌هاي راديو و تلويزيون براي او نواخته مي‌شوند فراجنسي که دختر به دنيا آمده بود ولي خود را مرد مي‌دانست دانش‌آموزي که پزشکش را تهديد به خودکشي مي‌کرد کارمند جوان بانکي که دچار بيماري مرگباري شده بود. در اين کتاب داستان انسان‌هايي که به دلايل گوناگون در ترکيه به روان‌پزشک مراجعه کرده‌اند آمده است. با مطالعه آن با گرفتاري‌هاي انساني چون مرگ و عشق رو به رو خواهيد شد. در حقيقت مردم نهان خود را براي شما مي گشايند و پنهاني‌ترين رازهايشان را با شما در ميان مي گذارند. همچنين شما شاهد احساسات و انديشه‌هاي روانپزشک در برابر تمامي اين مشکلات و بيماري‌ها و کارهايي که با توجه به شرايط ترکيه مي‌تواند يا نمي تواند انجام دهد خواهيد بود. از اين رو خودتان را مي يابيد و با ود رودررو خواهيد شد و ارزش زندگي سلامتي عشق و آرامش را بيشتر در مي يابيد گويي از زير آبشاري که هر قطره‌اش رنگ احساسي جداگانه دارد گذر مي‌کنيد.