درباره‌‌ی احساس بدی دارم (مجموعه کتاب های دوک)

هنري لمبرت پسر نوجواني است که از همه‌ چيز مي‌ترسد. دوست ندارد به ساحل برود چون از اسب‌هاي دريايي، خرچنگ‌ها و کوسه‌ها مي‌ترسد. ترجيح مي‌دهد تمام روز را در خانه بماند و بازي کامپيوتري انجام بدهد. پدر و مادرش تصميم مي‌گيرند که او را به يک اردوي بقاي دوهفته‌اي در جنگل ‌بفرستند تا هنري بر ترس‌هايش غلبه کند و مرد بار بيايد! هنري و بهترين دوستش، رندي، هر دو با هم فرستاده مي‌شوند. وقتي دو نوجوان به کمپ مي‌رسند با سه نوجوان ديگر روبه‌رو مي‌شوند. کمپ بقا توسط شخصي ترسناک و بداخلاق به نام مکس اداره مي‌شود. اين پنج نوجوان دست‌وپا چلفتي بايد از پس امتحانات سخت مکس در طبيعت بربيايند آن‌ها حق استفاده از موبايل، تبلت و هر وسيل? ارتباطي ديگر را ندارند. بايد غذاهاي نه‌چندان خوشمزه بخورند و اگر وظايف خود را درست انجام ندهند تنبيه مي‌شوند. هنري از همان روز اول با مکس به مشکل برمي‌خورد و مجبور مي‌شود که شب را تنها در جنگل بخوابد. هنري در جنگل با دختري به نام مونيکا آشنا مي‌شود و در کمال تعجب مي‌بينيد که مونيکا از چيزي نمي‌ترسد. چند روز بعد سروکله يک گروه مافيايي به کمپ پيدا مي‌شود و پسرها خود را در مقابل گروهي مسلح مي‌بينند. آن‌ها نمي‌دانند که اين بخشي از امتحان بقا در طبيعت است و يا اينکه گروه مافيا واقعي هستند…

آخرین محصولات مشاهده شده