درباره‌‌ی آی قصه قصه قصه 5

حالك ساده‌دلي بود كه سرزمينش به اندازه‌ي يك تپه و دو دشت كوچكت بود. اين حاكم آن‌قدر چاق بود كه سايه‌اش توي خانه‌اش جا نمي‌شد. حاكم دلش مي‌خواست به اين طرف و آن طرف تپه برود و به همه جا سر بكشد؛ ام نمي‌توانست براي همين وقتي كه مي‌خواست دستور بدهد.

آخرین محصولات مشاهده شده