درباره‌‌ی آن‌جا که جنگل و ستاره‌ها به‌ هم می‌رسند

داستان درباره‌ي دختربچه‌اي مرموز است که به دو غريبه کمک مي‌کند تا بتوانند باز عشق بورزند و به ديگران اعتماد کنند. «جوانا تيل»بعد از مرگ مادر و بهبودي يافتن سرطانش به دانشگاه بازمي‌گردد تا با تحقيق درباره‌ي لانه‌سازي گونه‌اي پرنده در نواحي روستايي، مدرك دكتراي خود را بگيرد. يك روز حوالي غروب وقتي جوانا خسته از كار طاقت‌فرساي روزانه به خانه‌ي خود باز مي‌گردد، دختربچه‌اي را در حياط خانه مي‌بيند.دختربچه مي‌گويد نامش اورساست و از ستاره‌ها آمده است تا روي زمين پنج معجزه ببيند. جوانا حرفش را باور نمي‌کند و دختربچه را به برگشتن نزد پدر و مادرش تشويق مي‌کند اما در ادامه مجبور مي‌شود او را به زندگي خودش راه دهد. جوانا از پسر جوان همسايه، که از اضطراب اجتماعي رنج مي‌برد و از ديگران گريزان است ، مي‌خواهد تا در حل معماي دختربچه مرموز به او کمک کند اما ...‌ «داستاني مسحور كننده، خردمندانه و فوق‌العاده» نوول گاسيپ بگذاريم قدري نور به زندگي‌مان وارد شود. نيويورك ژورنال آو بوكز «اين رمان گوهري جادويي است سرشار از عشق و اميد» هلو گيگلز «روايتي جذاب از رمز و رازها و هيجان‌ها» فرش فيكشن گلندي وندرا پرنده‌شناس و متخصص گونه‌هاي پرنده‌هاي در معرض خطر انقراض است. اهل شيكاگوست اما در حال حاضر در نواحي روستايي كاليفرنيا در دل طبيعتي كه عاشقانه دوستش دارد زندگي مي‌كند. «آن‌جا كه جنگل‌ و ستاره به ةم مي‌رسند» نخستين رمان اين نويسنده است كه تا كنون بيش از نيم ميليون از آن در سرتاسر جهان به‌فروش رسيده است. سيدرضا حسيني متولد 1348 در رفسنجان دانش‌آموخته‌ي ارشد روان‌شناسي از دانشگاه تهران و دانشگاه‌ علامه طباطبايي

آخرین محصولات مشاهده شده