درباره‌‌ی آقای کوئین در رویستون (ماجراهای آقای کوئین)

نفس در سينه او حبس شد. جام بلورين!‌ كاروسو وقتي كه آواز مي خواند جام خرد مي‌شد. يوشبيم در استوديوي راديو قرار بود بخواند و در اتاقي به فاصله يك كيلومتري، نه جام، بلكه قدح بلورين سبزي قرار بود بشكند. يك جام با حباب‌هاي بزرگ با صداي او قرار است بيفتد و حباب‌هاي آن بشكند؛ حباب‌هايي كه شايد داخل آن خالي نباشد...

آخرین محصولات مشاهده شده