درباره‌‌ی آخرین چیزی که به من گفت

همه‌ي ما داستان‌هايي داريم که هرگز تعريف نکرده‌ايم.. لونن مايکلز پيش از اينکه ناپديد شود يادداشتي را به همسرش هانا هال، که يکسال است با او ازدواج کرده مي‌رساند: از او محافظت کن. هانا دقيقا مي‌داند منظور او حفاظت از دختر شانزده ساله‌اش بيلي است، ديري نمي‌پايد که هانا در مي‌يابد همسرش مردي که وانمود کرده نبوده و به همراه بيلي به جست و جوي حقيقت و هويت واقعي اونن و دليل ناپديد شدنش مي‌پردازد. اين دو همان‌طور که تکه‌هاي گذشته‌ را کنار هم مي‌چيند متوجه مي‌شود در حال ساختن آينده هم هستند.

آخرین محصولات مشاهده شده