مامان عزيزم! شما رنج و شادي من هستيد. شما هيچوقت مثل معلمها كه هميشه من را ميزدند، كتك نزديد. حماقتام آنها را به چالش ميكشيد، فقط شما نوازشام ميكرديد، در سايه اندامتان رودي طلايي جريان داشت. من روي زانويتان باغهاي كمنور، دشتهاي بيدرخت و زيبايي...
تعميرِ زندگان رمانِ پيوند قلب است. چون شعري حماسي، اشخاص و مکانها، اصوات و اعمال را به هم ميآميزد، در بيستوچهار ساعت هر لحظه يکي از اينها رخ مينمايد و ديگري محو ميشود و باز از نو. رمانِ اضطراب و صبر، سرعتهاي دلهرهآور و مکثهاي تأمل برانگيز. راوي ماج...
پاي يک قتل در ميان است؛ در شهرستاني که مهمترين صنعتش يک کارخانه مرباسازي است و شهردار آن را ميچرخاند. محبوبترين فرد محل بهشکل فجيعي به قتل رسيده و همه اهالي را بههم ريخته است. شهردار براي آن که هرچه زودتر تکليف اين جنايت مشخص شود و جاني به سزاي عملش بر...
شازده کوچولو، فلسفهي لطيف دوست داشتن
شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپري از آن کتابهايي است که دوست داريد نوازشش کنيد که يکوقت ناراحت نشود! اين کتاب اينقدر لطيف و شاعرانه از دوست داشتن صحبت ميکند که که تکتک عباراتش روح شما را لمس ميکند. مگر ميشو...
اين آدمها انگار باهم دستبهيکي کرده بودند. از چهار گوشهي دنيا ميآمدند، همديگر را نميشناختند، اما همگي ويروس واحدي داشتند، يک مرض واحد. سفرشان هدفي نداشت جز تضعيف مقاومت من، فرسودن صبر من در صنفشان انگار يک آيين پاگشايي داشتند، يکجور زيارت بايد ميرفت...
آخرين كلمات رومن گاري (1980-1914) دربارهي زندگي پرفرازنشيبش در اين كتاب ضبط و ثبت شده. گفتوگويي كه در آن با روايتي شيرين و پرنكته قصهي بودنش را ثبت ميكند. معناي زندگيام، كتابي است كه كلماتش طي يك گفتوگو تنها چند ماه قبل خودكشي گاري در دسامبر 1980 ضب...
كلوئه، بيست و هشت ساله و يك پاريسي واقعي، هيچ موفقيتي در زندگي عاطفي خود به دست نياورده است. او با دوست صميمياش، كنستانس، عهدي ميبندد؛ اين كه كلوئه بايد پاريس را ترك كند و شش ماه براي زندگي به روستا برود و روياي خود، نويسندگي، را دنبال كند. كنستانس هم در...
«آلبر کامو» نويسنده، فيلسوف و روزنامهنگار فرانسوي و برندهي جايزهي نوبل ادبيات است.
«کامو» اعتقاد شديدي به ابسورديسم داشت. او معتقد بود زندگي نه تنها بيهدف و بيمعنا است، بلکه هرگونه تلاش براي پيدا کردن معنا در آن هم کاري مضحک و عبث است.
چه توضيحي ميت...
شواليه دگريو كه نجيبزادهاي ثروتمند است دلباختهي دختركي زيبا به نام مانون لسكو شده كه به اجبار قرار است وارد صومعه شود. دگريو ترتيب فرار مانون را ميدهد و اين آغاز سرنوشتي آميخته به عشق، خيانت و ندامت است.
رمان «تعمير زندهها» در بيست و چهار ساعت اتفاق ميافتد و وقايع مرتبط با مرگ پسري نوزده ساله به نام سيمون را روايت ميکند. سيمون در يک حادثهي رانندگي آسيب ديده و قلب او به زني در آستانهي مرگ پيوند زده ميشود، اما اين همهي ماجرا نيست؛ قلب، وراي عملکرد زيست...
چند سال پيش درب خانهاش را زدم. جواب نداد. ميدانستم كه در اتاقش است. صداي نفس كشيدنش را پشت در ميشنيدم. چون از مونترال به آنجا سفر كرده بودم، پافشاري كردم. شنيدم كه ناله ميكند و ميگويد هرگز بچهاي نداشته، هرگز زني نداشته و هرگز كشوري. دير رسيده بودم. غ...