درباره‌‌ی ژرفای زن بودن (چرخه قهرمانی زنان در سفر زندگی)

بارها و بارها از زناني در محدوده سني سي تا چهل سال شنيده‌ايم كه از موفقيت‌هايي كه در بازار كار به‌دست آورده‌اند ناراضي هستند. آن‌ها، اين نارضايتي را به صورت احساس مفيد نبودن، پوچي، عجز و حتي احساس خيانت بيان مي‌كنند. اين زنان از شيوه معمول زندگي مردان كه اصطلاحا سفر قهرماني مردان مي‌ناميم استقبال كرده و موفقيت تحصيلي، هنري يا مالي كسب كرده‌اند، اما براي بسياري از آن‌ها اين پرسش هم‌چنان باقي است كه اين همه تلاش چه فايده‌اي داشته است؟ درواقع، انگيزه كسب موفقيت در زندگي، اين زنان را وادار كرده با فشار كار بيش از حد، خستگي، فرسودگي و ابتلا به بيماري‌هاي ناشي از فشارهاي روحي مواجه شوند و در نتيجه هم‌‌اكنون نمي‌دانند چگونه بايد از اين مخمصه خارج شوند. وقتي آن‌ها براي اولين‌ بار به ‌دنبال كسب موفقيت و تاييد و تحسين ديگران رفتند، انتظار چنين عاقبتي را نداشتند. جالب آن‌كه وقتي چنين زناني پس از دوره بازنشستگي به خانه برمي‌گردند كسي خوشحال و منتظر آنان نيست و اگر نيم‌‌نگاهي هم به زندگي بيروني‌شان بياندازند ديگر احساسي از تشويق مردان براي انجام كارهاي‌شان به آن‌ها دست نمي‌دهد. در يك كلام احساس مي‌كنند زندگي را باخته‌اند. مورين مورداك نويسنده كتاب كه خود آسيب خورده سفر مردانه است، در اين كتاب نقشه سفر قهرماني زن را ترسيم مي‌كند. او با بهره‌گيري از تئوري روان‌شناسي تحليلي كارل گوستا يونگ، نقشه‌اي كه به زن احساس حركت در مسير تكامل و درعين‌حال احساس خرسندي و رضايت از روند مسير را مي‌دهد ارائه مي‌كند.

آخرین محصولات مشاهده شده