درباره‌‌ی شوریده سرخ‌روی (روایتی از زندگی منصور حلاج)

ام‌كلثوم من! آن روز اول كه از عشق سخن گفته‌ بودم، تو باور نكردي و همه را افسانه پنداشتي! اما بعد ديدي و خود به دل احساس كردي كه عشق چيست. تو با همين عشق زندگي خواهي كرد و اين عشق همواره دل تو راروشن نگاه خواهد داشت. من به راه‌ ساسر نور و ابديت قدم خواهم گذاشت و آن عالم روشن و جاودانگي ماواي همه‌ي ما خواهد بود. بدان تا آن روز كه قلب تو با عشق مي‌تپد،‌ روح من با تو خواهد بود. من در دل تو، سينه‌ي تو، و در فضاي خانه‌ي تو حضور خواهم داشت...

آخرین محصولات مشاهده شده