درباره‌‌ی رساله‌ای در باب مدارا و بردباری

رساله‌اي در باب مدارا و بردباري، كه از جمله نگارش‌هاي مطرح قرن هجدهم محسوب مي‌شود، با روايت داستان محكوميت ژان كالاس، بازرگاني پروتستان كه قرباني افراطي‌گري مذهبي شده، آغاز مي‌شود. ولتر كارزاري به دفاع از او تشكيل مي‌دهد و به دنبال آن با انتقاد از دستگاه قضايي وقت فرانسه، قوانين ضد پروتستاني را مورد بررسي قرار مي‌دهد، و بدين طريق به دفاع از انديشه‌ي خود در باب مدارا و بردباري جهان‌شمول مي‌پردازد. مبارزه و چالش ولتر در اين اثر با قلمي منحصر به فرد و بعضا تيز كه هنر استدلال و طنز را با هم در مي‌آميزد، همراه شده است. نويسنده با عبور از تفاسير متون ديني و تشكيك در برخي از آن‌ها، خواننده را دعوت به انديشيدن و تامل نموده و جامعه را ترغيب مي‌كند كه به آزادي هر شهروند احترام بگذارد. او در اين كتاب از تعصب، بي‌تحملي و نابردباري به عنوان ابزارهاي خون‌ريزي در قبال بشريت ياد كرده و آن‌ها را در تضاد با اراده‌ي الهي مي‌داند. ولتر نظريه خود در باب بردباري جهان شمول را با اين انديشه كه انسان‌ها جملگي از يك سررشته بوده و با يكديگر برادرند، بسط مي‌دهد و خوانندگان را به تمرين و ممارست در بردباري و تحمل عقايد غير تشويق و ترغيب مي‌نمايد. «هنگامي كه انسان‌ها دين خالص و مقدس را در آغوش كشند و به آن نائل گردند، ديگر نه تنها خرافات بيهوده و نابجاست، بلكه بسيار خطرناك و مضر نيز مي‌شود. لازم نيست و نبايد به دنبال آن باشيم تا به كساني كه خداوند به آن‌ها نان مي‌دهد، بذر و دانه بدهيم.»

آخرین محصولات مشاهده شده