درباره‌‌ی در قفل

زخم ها با وجود سرکوبشان در خودمان ميتوانند به شکلهاي مختلفي از جمله بي نقص گرايي - که از آن به عنوان کمال گرايي نيز نام برده مي شود ـ در رفتار ما نمود يابند با تحليل و قضاوت وسواس گونه ي رفتارها و گفتارهاي مان دائم خودنمايي کنند و احتمالاً گاهي ما را به پيشرفتهاي فردي نيز سوق دهند اما همچون ديگر آثار اختلال استرس پس از سانحه همواره کاممان را در جنبه هاي ديگر زندگي مانند ايجاد ارتباطهاي صميمي ايمن با ديگران تلخ ميکنند. نورا ديويس، شخصيت جراح اين رمان هنوز در 36 سالگي با عوارض آسيبي که پدر سايکوپات و قاتلاش در ده سالگي او بر روانش وارد کرده دست به گريبان است و دائم تلاش ميکند با دست يابي به موفقيت از گذشته عبور کند. با اين حال خود او نيز از داشتن ژن شرارت پدر در وجودش مصون نيست با خودم ميگويم يعني به من فکر ميکند؟ نگرانم ميشود؟ وقتي بچه بودم مادرم نگرانم ميشد اما الان خيلي وقت است که نيست ديگر کسي فکرش را درگير من نميکند و نگرانم نمي شود واقعاً کسي نيست که نگرانم شود. شايد فيليپ کمي دلواپسم شود. اگر بلايي سرم بيايد و او به تعطيلات رفته باشد، چه کسي قرار است هواي مريض هايش را داشته باشد؟ نگراني او هم خالصانه نيست.

آخرین محصولات مشاهده شده