درباره‌‌ی خداحافظ راکون پیر

در صبح يك روز قشنگ بهاري، شش بچه خرگوش به دنيا آمدند. خرگوش مادر بچه‌ها را ليسيد و بوسيد و به خرگوش پدر گفت: «هنوز چيزي توي دلم تكان مي‌خورد گمانم همان بچه هفتمي باشد.» اما هر چه انتظار كشيدند بچه خرگوش هفتمي به دنيا نيامد. تا آن كه...

آخرین محصولات مشاهده شده