دربارهی حصار و سگهای پدرم
... چارهاي جز كشتن او نداشتم... آخر من به جز پدرم كسي را نديده بودم كه هم عصا داشته باشد و هم تازيانه.. هميشه ميگفت: «نميشه دست مرد خالي باشه كه ...» هرگز هم با خودش تسبيح برنميداشت... همواره به ما ميگفت: «مرد واقعي سه چيز با خودش برميداره: عصا، شلاق، خنجر...» هر بار ميگفت: «خيلي سخته آدم بدون شلاق بياد پيش زن و بچهش...» مگر توي اين حصار كسي بود كه شلاق او به تنش نخورده باشد؟ هميشه ميگفت: «هر بچهاي كه شلاق من به تنش نخورده باشه، نه چاق و چله ميشه و نه عمرش دراز ميشه... الكي نيست كه اسماعيل گردنشو گذاشته زير چاقوي باباش ابراهيم پيمبر... ها؟»
كد كالا | 68750 |
زبان | فارسی |
نویسنده | حسن شیرزاد |
مترجم | رضا کریممجاور |
سال چاپ | 1395 |
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 96 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.2 * 21 * 0.5 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 122 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.