درباره‌‌ی تشریفات 1 ( 2جلدی)

قربونت برم، چشم چشم، مي‌تونم؛ ديگه حرف از نتونستن و نشدن نمي‌زنم، به مامان سپردم دكتر و راضي كنه سيبيلشو چرب كنه يه دو ماهي بهم فرصت بده اگر ببينه چرخ تشريفات خوب مي‌چرخه پشيمون مي‌شه... حتي اگر هم منصرف نشه ما كار خودمون رو كرديم نه؟ با افتخار كركره‌ي تشريفات و مي‌كشيم پايين و يه جاي ديگه، تو يه خيابون ديگه مي‌ديمش بالا، خوبه؟ خم شدم و روي سنگ رو بوسيدم و گفتم: عمو حشمت مرسي كه تو حداقل به حرفام گوش مي‌دي، چشم چشم پاشدم برم تشريفات، امروز از صبح ولش كردم به امون خدا ... تند تند اشك‌هامو پاك كردم، يه فاتحه خوندم و روي سنگ‌شو بوسيدم دوباره، يه دعا كن در گوشش گفتم و يه خداحافظ زير لب.

آخرین محصولات مشاهده شده